مخاطب شناسی
این وبلاگ بصورت گروهی در راستای تحقیق و پژوهش در زمینه مخاطب شناسی فعالیت می نماید
یک شنبه 10 مهر 1398برچسب:, :: 19:2 :: نويسنده : دانشجویان جنگ نرم
با سلام.به دنیای مجازی خوش آمدید چند توصیه لازم در جهت بارگزاری مطالب، پژوهش ها و مقالات شما عزیزان 1- اول عضو وبلاگ شوید. 2- مطالب خود را ابتدا در محیط word ویرایش کنید . 3- عنوان تحقیق را به صورت عنوان درج نمائید. 4- مشخصات خود را با رعایت اصولی که در کلاس مطرح شده است قید نمائید. 5- سعی کنید مطالبی را انتخاب نمائید که رفرنس داشته و از اعتبار بهتری برخوردار شده باشد 6- در جستجوی مطالب سعی نمائید بصورت دونفره و حداکثر سه نفره عمل نمائید. 7- سعی نمائید مطالب شما با بحث مورد نظر در کلاس همخوانی داشته باشد.
امیدواریم لحظات خوبی را در فضای مجازی سپری نمایید...
با تشکر .
تهیه کنندگان :
اسماعیل کاظمی -اسماعیل رمضانپور سال 91-90
تلويزيون ومخاطب (اصول واهداف ) تلویزیون یک ابزار مخابراتی برای ارسال و دریافت عکسهای متحرک و صدا از فاصله دور است
ادامه مطلب ... . درس مخاطب شناسی موضوع مقاله: رادیو
گردآورندگان: صدوق-جبلی-قهری-امیرپور
کسانی که به مطالعه نوع رسانه جمعی توجه دارند، «تحلیل رسانه» را مد نظر دارند. و وقتی که توجه به افرادی باشد که پیام را دریافت می کنند توجه کنیم به «تحلیل مخاطب» خواهیم پرداخت.و اگر بحث بر سر تاثیر پیام باشد به «تحلیل تاثیر» خواهیم پرداخت. علاوه بر این پیدایی و قوام ارزش های گروهی، هنجارها، محتوای فرهنگی و همچنین روند های یادگیری اجتماعی و در عین حال تضاد های اجتماعی فقط از طریق ارتباط به وجود می آید. افراد برای زندگی جمعی باید از اهداف ، مقاصد، آگاهی ها و همچنین از تفکر و برداشت دیگران مطلع گردد تا به ارائه کنش و واکنش در برابر آنها قادر گردد جوامع بشری تاریخ درازی را به ارتباط با کلام پرداخته اند. ادامه مطلب ... بسمه تعالي عنوان تحقيق : مخاطب شناسی؛ رمز بقای رسانه ها نام دانشجو : حسين پورحيدري امروزه غالب رسانههای دیداری و شنیداری و حتی تکنولوژیهای نوین ارتباطات متعامل (دو طرفه)ناگزیر از شناخت طبقات و طیفهای متنوع و مختلف مخاطبان خویش میباشند. توجه به گیرندگان پیام و شناخت آنها،گستره وسیعی از مشخصات فردی،اجتماعی، روانی و...(سن،جنس،مذهب،شغل،میزان تحصیلات،گرایش صنفی،فکری و...)را شامل میشود. بدیهی است برای ایجاد ارتباطی موفق،اشتراک در معنی بین فرستنده و گیرنده لازم و ضروری است و این اشتراک حاصل نمیشود مگر اینکه رسانه با شیوهها و متدهای علمی، مشتریان خویش و نیازهای آنان را شناسایی و به تولید پیامهایی در همان راستا بپردازد. جامعهشناسان و اندیشمندان ارتباطات،ضمن توجه به مقوله مهم مخاطبشناسی با خلق تئوریها و نظریاتی جامع در این رابطه ضمن تفکیک گروههای مختلف مخاطبان،لزوم توجه کارگزاران ارتباطاتی چون روزنامهها،رادیو،تلویزیون،اینترنت و...را به این امر مهم گوشزد نمودهاند. در نوشتار حاضر سعی شده است به اختصار نظریات ارتباطی و جامعهشناختی در باب مخاطب تبیین و ارایه شود تا مورد استفاده کارگزاران ارتباطی قرار گیرد. یکی از مسایل مهم بررسی وسایل ارتباط جمعی بحث مخاطبان و چگونگی رویارویی آنها با وسایل ارتباط جمعی میباشد.در اوایل نظر بر این بود که رسانههای جمعی علت لازم و کافی تاثیر بر مخاطبان هستند و باعث شکل دادن به نگرشها و عقاید آنان میشوند در حالی که در این دیدگاه مخاطبان منفعل فرض میشدند(دیدگاه تزریقی و گلوله جادویی)امروزه این دیدگاه از مخاطبان وسایل ارتباط جمعی به کلی مردود شمرده شده و مخاطبان را در رویارویی با پیامهای ارتباطی پویا و دارای حق انتخاب فرض میکنند به طوری که مخاطب برای ارضای نیازهای خود و به صورت آزادانه به جستجوی اطلاعات مورد نظر از منابعی که به تخصص و اعتبار آنها اعتماد دارند میپردازد.(1). رسانههای جمعی به اعتقاد برخی کارشناسان برای نفوذ بر مخاطبان خود می توانند سه کارکرد داشته باشند: 1-عقاید مخاطبان خود را تقویت کنند.2-عقاید و باورهای جدید بوجود آورند.3- عقاید موجود را تغییر داده و عقاید جدیدی را به وجود آورند. روانشناسان اجتماعی معتقدند نقش تقویت کننده وسایل ارتباط جمعی بر اساس استفاده انتخابی و ادراک انتخابی نسبت به سایر نقشها دارای اهمیتبیشتری است.یعنی مخاطبان به منابعی برای کسب خبر مراجعه میکنند که با افکار و عقاید آنان همسو باشد بر همین مبنا اطلاعاتی مورد علاقه را کسب مینمایند. ادراک انتخابی موجب میشود تا مخاطبان اطلاعات دریافتی از رسانهها را به گونهای که با عقاید قبلی آنها مطابقت داشته باشد تعبیر و تفسیر کنند و تعابیر با توجه به تفاوت زمینههای فکری بسیار متفاوت از یکدیگر است.بنابراین رسانههای جمعی برای این که بتوانند تاثیرات لازم را در برخورد با مخاطبان بدست آورند باید به نکات روانشناسانه پیام توجه نموده و از شیوههای بسیار ظریف برای القای افکار خود بهره برند. برخی ازنظریه پردازان مکتب فرانکفورت(آدرنومارکوزه)معتقدند وسایل ارتباط جمعی در عصر حاضر با تجاری شدن سعی در تخدیر و همراه نمودن جامعه با نظام حاکم را دارد به عبارتی دیگر وسایل ارتباطی جمعی با تحریف واقعیات جامعه و بزرگنمایی اخبار کم اهمیت سعی در تثبیت نظام حاکم بر جامعه و نیز به وجود آوردن روحیه منفعل و سازش طلبانه را در انسان دارند. آنچه روشن است این است که دستیابی به عینیگرایی واقعی نه تنها در کشورهایی با نظامهای مستبدانه غیر ممکن است بلکه درحکومتهای دموکراتیک نیز مخاطبان به طور نامریی و پنهانی در معرض اخبار و اطلاعاتی قرار دارند که در نهایت حفظ حاکمیت را موجب میشود. نخستین نظریه در علوم ارتباطات در زمینه نقش مخاطبان،کارکردی منفعلانه برای مخاطبان قایل بوده بر اساس نظریه"گلوله جادویی"(تزریقی)پیامهایی که طراحی و ارایه میشدند در کوتاه مدت طیف وسیعی از مخاطبان را تحت تاثیر مستقیم قرار میداد.نگاه یک طرفه و بدو از شناخت روانی-فیزیکی انسانها موجب شد در طول چند سال نظریه جدید تحت عنوان"استحکام"از جانب صاحبنظران مطرح شود.براساس این دیدگاه مخاطبان باید باورهایی در ارتباط با پیام دریافتی داشته باشد و پیام پس از آن میتواند آن عقیده را بیشتر تحکیم نماید"کلاپر"در این باره میگوید:پیام به خودی خود سازنده نیست بلکه بازسازی کننده و تقویت کننده نظرات مخاطبان است. با توجه به این که مجموعه فعالیتهای پیامسازی برای ارضای خاطر مخاطب و همراه نمودن آن انجام میشود،میتوان ادعا کرد که در برقراری ارتباط،مخاطب از جمله مهمترین عناصر به حساب میآید که میتوان دستیابی به هدف را تضمین یا به طور کلی از میان بردارد.(2) در دهه 70 شکل تکامل یافته نظریه استحکام در قالب نظریه"نیازجویی"مطرح شده براساس این نظریه مخاطب در برخورد با پیام درست مانند نظریه استحکام پویا و فعال است در اینجا نقش انتخاب کننده را نیز داراست به این معنا که گیرندگان پیام دارای مجموعهای از نیازها میباشند که راههای متعددی برای رفع آن در پیشرو دارند بنابراین رسانهها با توجه به نیازها و خواستههای مخاطبان پیام خود را تنظیم نمایند که پیامگیر نیازهای خود را از طریق آنان ارضا نماید.(3)سایر نظرات مطرح شده در گستره علوم ارتباطات مانند نظریه وابستگی، برجستهسازی و...به گونهها و حالات مختلف رفتارهای مخاطب را مورد توجه قرار دادهاند. یکی دیگر از نظریههای مطرح شده در مورد مخاطبان نظریه"انگ"میباشد.بر طبق این نظریه"زمانی که وسیله ارتباطی انگ یا نشانی نامطلوب بر پیشانی یافت از آستانه اعتماد فرو میافتد و تمام محتوای آن با نیشخند و یا خشم مخاطب مواجه میشود.در اکثر موارد چنین وسیله ارتباطی دچار نوعی خلا نسبی میشود و کسانی که مخاطب آن میشوند از جانب دیگران فاقد ارزش اجتماعی به حساب میآیند.فرایندهای اثر بومرنگ،بازخورد و پس فرست منفی عوامل پیدایی نشان نامطلوب یا انگ در وسایل ارتباطی جمعی خواهد بود." (4) در مجموع میتوان گفت باید به مخاطب به عنوان یک عنصر فعال،پویا و صاحب اراده و شناخت نگریسته شود زیرا که قادر است تحولات بسیاری را در سطح جامعه به وجود آورد. مخاطب در مسیر حرکت زندگی نیازهایی دارد که این نیازها اصلاح میشود.تغییر شکل مییابد و گسترده یا محدود میشود.او میتواند از هزاران راه که در پیشرو دارد.برای ارضای نیازهای خود بهره جوید از جمله این راهها استفاده از پیامهای وسایل ارتباط جمعی است،بنابراین برای اینکه بتوان پیامهای هدفمند،سازنده و نقش آفرین خود را به مخاطب برسانیم او را در جریانی دو سویه به حساب آورده و نیازها و خواستههایش را بشناسیم در غیر این صورت راههای بسیاری برای جایگزین شدن پیام وجود دارد. "در دنیای ارتباطات و اطلاعات براساس قانونمندیهای حاکم بر رفتارهای انسانی(انسان همواره به دنبال حداکثر مطلوبیت)داشتن اعتماد ضروری است،پیامهای ایجاد کننده اعتماد میتواند مطلوبیت برای خوانندگان ایجاد نماید"(5) شناخت گردانندگان وسایل ارتباط جمعی،دادن اطلاعات صحیح در مورد سلامت رفتاری و علاقهمندی آنها به ارایه اخبار و واقعیتهاست.تجربه مخاطبان در مورد اینکه وسایل ارتباط در پی کشف حقایق است میتواند باعث افزایش اعتماد مخاطبان به آن شود. وسایل خبری جمعی باید نسبت به بافت جامعه مخاطبان دارای بینش بوده و قادر باشند سلسله نیازهای تعریف شده مخاطبان را با نقشها و وظایف خود پیوند دهند در سایه چنین پیوندی که زمینه جلب اعتماد عمومی برای پیشبرد اهداف مورد نظر فراهم میآید.رسانههای جمعی در فرایند اطلاعرسانی باید به مقابله با عوامل بیاعتمادی در خبر پرداخته و اعتماد مخاطبان خویش را به تولیدات ارایه شده افزایش دهند تا آنان را از آنچه ویلبر شرام "پاداشآتی" مینامد برخوردار سازند. منبع: http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/6483/29/text
مقدمه
ارتباط» 4 جزء وجود دارد که عبارتند از: پیام، پیام رسان، پیام گیر و واکنش. به نظر می رسد در بین این اجزاء، «پیام رسان» از اهمیت ویژه ای برخوردار است و یکی از وظایف و مسؤولیتهای سنگین آن، شناخت روحیات و ویژگیهای «پیام گیر» یا «جوان» است.
عدم شناخت کافی و لازم از جوان و فاصله گرفتن از او به بهانه تفاوت بسیار زیادی که این نسل با نسل قبلی خود دارد. استاد مطهری در این زمینه می گوید: «ما اول باید درد این نسل را بشناسیم. درد عقلی و فکری، دردی که نشانه بیداری است، یعنی آن چیزی را که احساس می کند و نسل گذشته احساس نمی کرد...»
جوانی مرحله ای از عمر است که مرز سنی 18 تا 26 سال را در برمی گیرد. این دوره از مهمترین و در عین حال پیچیده ترین مراحل حیات است . جوانی دوران تربیت پذیری است و فرصتی که در آن عقیده و اخلاق ریشه دار شده و فضایل و ملکات انسانی در جوان تثبیت می گردد.
در ذیل به برخی از ویژگیهای این دوران اشاره می گردد؛ 1-
مهمترین تعبیری که برای این مرحله به کار می رود تعبیر «شباب» است. شباب در لغت به معنای برافروختگی و زبانه کشیدن است و همه حالات و رفتار جوانان حکایت از برافروختگی و هیجان دارد. جسم، روان، عواطف، احساسات و افکار جوان در کمال رشد و برافروختگی است. که البته این ویژگیها در صورت عدم کنترل، می تواند خطرآفرین باشد. امیرالمؤمنین علیه السلام نیز در روایتی این دوران را به2-3- «4-«سکرالشباب» تعبیر فرموده اند. دوران بلندپروازی، امید و آرزوهای دور و دراز، آرمان خواهی، حقیقت جویی و همت های بلند.کنجاوی طبیعی در این دوران به چراجویی مبدل گشته و جوان را به سوی منطقی روشن و استدلالی قانع کننده می کشاند.جوان» رقیق القلب و فردی پیشتاز است. شور، شوق، عشق و شیدایی او در مرحله ای از توان و رشد است که برای اقدام در دشوارترین امور حاضر به سرمایه گذاری است.جوانی مرحله ای است که فطرت انسان بیدار است و می تواند بسنجد و راه و رسم انسانیت و اخلاق را در پیش گیرد. آنچه در بالا بدانها اشاره شد، تنها بخشی از ویژگی های دوران جوانی است که برای برقراری یک ارتباط موفق با جوان باید مدنظر قرار گیرد به نظر اندیشمندان، بی تفاوتی و سهل انگاری والدین همانقدر آرامش جوان را بر هم می زند که دخالتها و امر و نهی های بیش از اندازه و نابجا . حال با توجه به این خصوصیات، نحوه برقراری یک ارتباط موفق با جوان به چه صورت است؟. اگر کسی بخواهد جوان را از راه تربیت صحیح و آگاهانه به آزادی، تفکر، استقلال رأی و احساس مسؤولیت فردی و اجتماعی هدایت کند، لازم است در نهایت متانت، بدون دخالت مستقیم و احیاناً تحمیل، او را در راه ناهمواری که در پیش رو دارد همراهی کند . کسانی که در ارتباط مستقیم با جوانها هستند باید بدانند که رشد عقلی و روحی انسان خواه سریع، خواه کند ، خواه با کمک بزرگترها و یا بدون دخالت آنها به همان نسبت پیچیده است که حیات در سیر آفرینش و تبدیل یک کرم ابریشم بی دفاع به یک پروانه ی بلند پرواز... نگرانی از آینده سبب یأس و ناامیدی در جوانان می شود . و احساس ناامنی اجتماعی و روانی بوجود می آورد و به این ترتیب ممکن است جوان دچار افسردگی شود. فرد افسرده جامعه پذیر نیست و گرایش به آسیب های اجتماعی دارد، بنابراین ایجاد شادی معقول و منطقی در این افراد مانع از افسردگی و انواع ناهنجاریهای اجتماعی می گردد و در نتیجه باعث افزایش کارآیی می گردد. بسیاری از جوانها در زندگی خود هدف مشخصی ندارند، باید به آنان کمک شود که هدفهای خود را انتخاب و برای آن کوشش نمایند و در این راه آموزش مهارتهای زندگی سبب می شود تا بهتر بتوانند با مشکلات و معضلات زندگی های عصر ماشینی مقابله کنند. به نظر می رسد آشنایی جوانها با ارزشها به نحوی که خدا ، رسول خدا و انبیاء و علمای جامعه راه را نشان داده اند به خوبی فکرش را به سوی درست اندیشیدن هدایت خواهد کرد . در پایان اینکه متأسفانه در اغلب اوقات نه تنها در نحوه ارتباط با جوان بلکه در سایر ارتباطات اجتماعی نیز فراموش می کنیم که «گوش دادن رمز ارتباط است» و خوب گوش دادن را از یکدیگر دریغ می کنیم. شاید کلید طلایی موفقیت در ارتباط با جوان این است که بدانیم «تفاوت نسیم و طوفان در نوع برخورد است.» ارتباط، كليديترين و زيباترين عامل تشكل انسانها، وحدت القاء مفاهيم و پياده كردن اهداف است 1 . ارتباط (communication) چند اصلي ساختي دارد:ـ هدفمند 2ـ با قدرت 3ـ با شناخت محورهاي رابط 4ـ فعال 5ـ فراگير 6ـ مؤثر 7ـ منجر به تغيير 8ـ مداوم 9ـ پويا 10ـ همراه با انتقال يافتهها و تجارب 11ـ بارز در تنوعهاي ارتباطات. ارتباط، يعني انتقال مفاهيم، معاني و تبادل پيامها . ارتباط، پيوند تنگاتنگي با نفوذ و تغيير دارد. نفوذ (influence) ، رسوخ پيامها و معاني انتقاليافته در روح و روان و ضمير شخصي كه با او ارتباط برقرار شده است. تغيير (change)، پديدههاي قابل رؤيت و قابل بررسي در مدت زمان محدود، به صورت ملموس، محسوس و قابل مشاهده است. ارتباط، معبر ايجاد تغييرات كمي و كيفي است . عنصر ارتباط با انتقال افكار، انديشهها و مفاهيم خاص، اول در روح افراد نفوذ كرده سپس منشأ تغيير ميشود. مخاطب(addressee) ، هدف برقراري ارتباط است. كليهي عمليات القاء مفاهيم و پياده كردن اهداف، نفوذ و تغيير متوجه مخاطب است. چگونگي ارتباط متقابل و مؤثر با مخاطب : آنچه كه از مدل بالا (الگوي اميل دوركيم، جامعهشناس) استفاده ميشود آن است كه فرهنگ عمومي جامعه از طريق حاكميت (dispensation)، هيئات مذهبي (commission religious)، خانواده، كانونهاي فرهنگي (cultural clubs)و مذهبي مختلف، بوسيله ارزشها، آداب و رسوم و هنجارها به آحاد جامعه، انتقال مييابد. اين انتقال بايد به گونهاي باشد كه آحاد جامعه، ارزش و هنجارهاي فرهنگ غالب جامعه را از آن خود كرده و از خود بدانند و در جان و دل آنها رسوخ كند. به عبارت جامعهشناسان، دروني (internalized) شود. در اين صورت افراد پس از دروني شدن ارزشها و فرهنگ جامعه وارد نظام تقسيم كار (division of labor) ميشوند. در حالت جامعهي سالم، تصور بر اين است كه هر فرد، قبل از ورود به بازار كار و عرصهي اجتماع، انساني ارزشمدار و هنجارمند (normative) است، پس اگر در هر موقعيت كاري قرار گيرد به درستي و بدون نياز به كنترلهاي مختلف رسمي يا غير رسمي، وظايف محوله را انجام ميدهد و به عبارت روشنتر هر فرد كنترل كنندهي خود (self control) است. پس از اين كه افراد با درستي و صداقت (fidelity) و با رعايت ارزشهاي والاي الهي و انساني، كار خود را انجام دادند، در سيستم اجتماعي (social system) به هم پيوسته و متصل ميشوند و انسجام اجتماعي (social integration) يا به هم چسبندگي اجتماعي اتفاق ميافتد و اين مرحله باعث به وجود آمدن ثبات اجتماعي (social solidarity) ميشود كه در جوامع مختلف، متفاوت است. گاهي اين ثبات مكانيكي است و گاهي ارگانيكي. مجموعهي اين چرخه باعث تازگي و جوان شدن فرهنگ عام و غالب جامعه ميشود و دوباره عمليات انتقال ارزشها و هنجارها اتفاق ميافتد. نكتهي مهم اين است كه اگر در جامعه، شاهد انواع و اقسام آسيبهاي مذهبي، فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي هستيم اين از ديدگاه جامعهشناسي ناشي از عدم دروني شدن صحيح و كامل ارزشها و هنجارهاي جامعه است، دوباره بايد بازنگري شود و در اين بازخورد (feed back) هركس در هر جا و هر منزلتي است، مسئوليت دارد، تا به اصلاح تربيتي و رفتاري بپردازد. در جامعه اسلامي انتظار ويژهاي از خانوادهها به عنوان گروه نخستين (primary group) ميرود، چرا كه الگوي اوليهي كودكان و نوجوانان در موقعيت مهم شكلگيري شخصيت، خانواده و والدين است. كودك و نوجوان پس از ورود به گروههاي ثانويه (secondary group) تغييراتي را در شخصيت خود احساس ميكند، اگر در خانواده، خمير مايهي مناسبي از شخصيت براي او شكل گرفته باشد، تأثيرات گروههاي ثانويه، باعث تغيير جدي در شخصيت او نميشود. بيترديد حاكميت، گروههاي مختلف، هيئات و كانونهاي مذهبي، مكانهاي آموزشي و كاري بخش مهمي از شكلدهي شخصيت افراد را تشكيل ميدهند كه اگر به خوبي وظايف خود را انجام بدهند، جامعهي سالم شكل ميگيرد . جهان ذاتاً داراي خصلت پويايي و اثرگذاري است، همه چيزها (جان دار و بيجان) «نمود» هستند كه با خصلت ارتباط، تعريف و مورد شناخت قرار ميگيرند. ارتباطات انساني، سياسي، اجتماعي، رواني و اقتصادي باعث بقاء، دوام و ماندگاري جامعه است. در همين رابطه، تأثير متقابل و مؤثر در يك مجموعهي منظم و هدفمند، هدف نهايي مخاطبشناسي است. كانونها و هيأتهاي مذهبي و هر مركز انتقال پيام بايد داراي سياست و هدف برقراري ارتباط متقابل موثر با مخاطب، باشند. تأثير در مخاطب از نظرات مختلفي قابل تقسيم است 1 :ـ ايجاد هرگونه تغيير از طرف برقراركننده رابطه در شخصيت ارتباطپذير، بدون توجه. 2ـ ايجاد هرگونه تغيير از طرف برقراركننده رابطه در شخصيت ارتباطپذير، بطور آگاهانه. 3ـ ايجاد هرگونه تغيير در شخصيت ارتباطپذير، بدون آگاهي. 4ـ ايجاد هرگونه تغيير در شخصيت ارتباطپذير، با آگاهي. 5ـ ارتباط بدون آگاهي ارتباطپذير و ارتباطانگيز. 6ـ ارتباط با آگاهي ارتباطپذير و ارتباطانگيز الزام دروني در اسلام : در فرهنگ اسلامي، عنوان الزام و التزام، بسيار مهم و از عناصر چندگانهي خير و فضيلت است . سه عنصر در اين الزام و التزامهاي باطني تحقق مييابد: ـ نداي عقل خالص ـ نداي فطرت پاك ـ نداي وحي الهي، اين نداها قادرند الزامي را در درون انسانها بوجود آورند و آنها را به طور باطني به دين، ملتزم نمايند. ارتباط، پيش درآمد الزام و التزام است. اگر پيامهاي هيئات مذهبي و تشكلهاي ديني با رعايت اصول الزام دروني تنظيم شده و با عقل، فطرت پاك و وحي الهي تطابق داشته باشند، موفقيت در جذب و نگهداري مخاطب، حتمي است. تبليغ اسلامي 1 : فراگرد انتقال پيام اسلام از سوي فرستنده (با شرايط خاص) براي گيرنده (همه مردم) با هدف آموزش، اقناع، ترغيب و برانگيختن مخاطب براي انجام يك عمل متين (به شرط مشابهت معنا در گيرنده پيام) شكل ميگيرد. اين فرآيند چند گزينه نياز دارد:ـ سرشاري اطلاعات و معاني اندوخته در ذهن 2ـ تصميم براي گشودن قفل يكي از معاني 3ـ انگيزه براي انتقال 4ـ داشتن دغدغه جهت انتقال به مخاطب 5ـ درك ضرورتهاي باروري معاني ذهني 6ـ برخورداري از توان ارتباطي لازم. ويژگيهاي پيام 1 ويژگيهاي مخاطبان محتواي پيام 1 نتيجه :ـ برآوردن نياز مخاطبان 2ـ ارائه در شرايط مناسب 3ـ انتقال با توجه به مقتضيات سني افراد 4ـ آميخته با عنصر روشنفكري 5ـ مستند و قابل عرضه 6ـ نتيجه يك پژوهش بنيادي يا كاربردي : 1ـ توجه به وضعيت جسمي، روحي و رواني 2ـ طبقهبندي سني 3ـ ايجاد تشنگي در مخاطب 4ـ ايجاد انگيزه 5ـ ارتقاء سطح آگاهي مخاطبان 6ـ توجه به اصل اساسي مخاطبشناسي: ـ تناسب با نياز انسانها 2ـ متناسب با فطرت 3ـ صحيح، منطقي، عقلاني و برهان.4ـ آميخته با رفق و مدارا 5ـ محتواي سهل و ساده و قابل دستيابي 6ـ ارتباط محتوا به مسائل اجتماعي 7ـ محتواي دلنشين و پرجاذبه 8ـ محتوا در معرض نقض و ابطال نباشد 9ـ اتقان : از آنچه گفته شد، ميتوان اين جمعبندي نهايي را داشت كه 1) 2) 3) :مراكز فرهنگي و ديني براي موفقيت در برقراري ارتباط مؤثر و انتقال صحيح و كارآمد پيامهاي خود بايد اصول مخاطبشناسي را رعايت كرده و با لايههاي تو در توي شخصيت و نظام فكري و فرهنگي آحاد جامعه آشنا باشند تا بتوانند از عهدهي وظايف خطير محوله برآيند. به درستي بايد گفت هر يك از انسانها در هر جايگاهي از نظام تقسيم كار جامعه كه قرار دارند بايد با وجدان جمعي (conscience collective)، همراه بوده و وظايف خود را به درستي انجام دهند. اين گفته كه انتظار درست شدن همه چيز از حاكميت و دولت ميرود اصلاً صحيح نيست. نويسنده بار ديگر خوانندگان فهيم و محترم را به مطالعهي مقالهي خانواده و راهكارهاي مقابله با تهاجم فرهنگي كه در شماره 39 و 40 نشريهي وزين بشري به چاپ رسيده است، ارجاع ميدهد.كانونها، هيئات مذهبي و مراكز فرهنگي ديني با توجه به مخاطبان مختلف، الگوهاي ارتباطي خاص خود آنها را به كار گيرند. به عبارت ديگر صحبت و جلب اعتماد خيرين فرهنگي با مديران فرهنگي فرق ميكند. براي جذب مخاطب از بين نوجوانان و جوانان نيز بايد الگوي خاص ارتباطي با آنها به كار گرفته شود.در برقراري هر ارتباط، نكات كليدي زير رعايت شود: ـ الگوي ارتباط با مخاطب ـ ويژگيهاي پيام ـ ويژگيهاي مخاطبان ـ محتواي پيام راههاي جذب مخاطب در كانونها و هيئات مذهبي و نمازهاي جماعت 1. 2. 3. 4. 5. 6. 7. 8. 9. 10. 11. 12. 13. 14. 15. 16. 17. 18. :اخلاق خوش و روش رسول اكرم (ص).برطرف كردن نياز معنوي و مالي مخاطب.صداقت و حسن نيت نسبت به مخاطب.رعايت نظم، وقت و حوصلهي نمازگزاران.تبليغ و تبيين اثر تربيتي و اخلاقي نماز (نماز غذاي روح است).خوش خلقي، بردباري و انجام مشاورهي فرهنگي براي كاركنان.عدم ورود امام جماعت به دستهبنديهاي سياسي.مطالعه تخصصي در باب نماز و سرفصلهاي تبليغي.احوالپرسي از غايبان نماز جماعت.احترام به نمازگزاران در خارج از محدودهي نمازخانه همانند احترامي كه در نمازخانه گذاشته ميشود.مطالعه و توجه به مسائل اختصاصي هر اداره (اخلاق اداري، مسائل شغلي و ارباب رجوع).پذيرش تنوع و جابجايي.پذيرايي ساده از نمازگزاران.احترام به هملباس.تجليل از نمازگزاران جوان.عدم ابراز نيازهاي شخصي به نمازگزاران.قبول و پذيرش پيشنهادهاي سازندهي نمازگزاران.مواظبت و تنظيف كفش نمازگزاران. راههاي جلوگيري از دينگريزي جوانان و ترغيب آنان به اقامهي نماز و حضور در كانونهاي و هيئات مذهبي و مساجد :مخاطبشناسي و توجه به ظرافتهاي برقراري ارتباط متقابل با توجه به سنين مختلف. 2. تبليغ با رفتار. 3. جذاب نمودن محيط مساجد. 4. برطرف كردن توهم جلوگيري از تلذذ دنيايي دين. 5. اصلاح رفتاري ائمهي جماعات و روحانيون. 6. الفت و دوستي با جوانان. 7. مطالعه و تسلط به علوم روز. 8. ورزش و تشويق جوانان به ورزش. 9. مباحثه و شنيدن درد دل جوانان. 10. برگزاري مسابقات و سرگرمي در مساجد و اهداي جوايز. 11. تقسيم كار در مساجد بين جوانان. 12. توجه و كنترل رفتار خانوادهي روحانيون. 13. اعتراف به اشتباه گذشتگان. 14. صداقت در هنگام ندانستن پاسخ سئوال. 15. ايجاد بانك سئوال و انتقال تجارب به همديگر. 16. استفاده از تكنولوژي روز (وب سايت، وبلاگ، پيام كوتاه (sms) و ... 17. اخلاص حقيقي و سادهزيستي. 18. جلب حمايت مالي مسئولين. 19. ايجاد مقبوليت حقيقي و قلبي بين مردم و جوانان. 20. چشمپوشي و تذكر به موقع خطاها (عدم تذكر در جمع). 21. شركت در مجالس مناسبي كه جوانان تشكيل ميدهند. 22. پاسخ صريح و شفاف به سئوالات. 23. پرهيز از پاسخهاي ديپلماتيك و پيچاندن مخاطب. 24. استفاده از كلمات مثبت به جاي كلمات و عبارات منفي. 25. فشردن دست نمازگزاران با گرمي و محبت. 26. تعبيهي صندوق سئوال براي سئوالات شخصي نمازگزاران. 27. نشست و بحث صميمي با نمازگزاران. 28. دادن شخصيت به نمازگزاران (ارسال دعوتنامه). 29. احوالپرسي با صداي بلند از نمازگزاران در خارج از محيط نمازخانه. 30. برگزاري اردوهاي تفريحي با عنوان نماز.گردآورندگان: امیری و مردمی -کلاس 77 در هر « در نحوه و نوع ارتباط با جوان معمولاً دو مشکل عمده وجود دارد : 1.
زبان بدن ميتواند بهخوبي احساسي را انتقال داده يا معناي كلامي را تغيير دهد. هرگز اظهار دوستي و علاقه فردي درحاليكه اخم كرده و ترشرويي نشان ميدهد، قابلقبول نيست، پس بايد ياد گرفت چگونه زبان بدن را در زندگي روزمره وارد كرد شايد براي اكثر ما مصداق ارتباط برقرار كردن؛ گفتار و به عبارتي حرف زدن باشد ولي بايد بدانيد بيشتر ارتباط بين افراد از طريق زبان بدن است. در واقع بيش از 90درصد آنچه شما به طرف مقابلتان انتقال ميدهيد از طريق حركات غيركلامي و به عبارتي زبان بدني شماست و تنها حدود 10 درصد منظور شما از طريق گفتار و كلامتان منتقل ميشود.زبان بدن ميتواند گوياي وضعيت دروني فرد باشد. براي مثال ميتواند خشم، خستگي، وضعيت آرام، گيجي و ديگر نشانهها را نشان دهد. زبان بدن در واقع شامل تمام حركات شماست از حالتها و حركات صورت شما گرفته تا تماس چشمي، ژستها، مدل ايستادن و... . معمولا شناخت درست زبان بدن ميتواند كاري بسيار دقيق و ظريف باشد اما شما ميتوانيد به راحتي با آشنايي با چند حركت رايج با اصول زبان بدن آشنا شويد، هر كدام از اين نشانهها ميتواند بيش از هزاران كلمه، گويا باشد. وقتي او آينه شماست
اين دست دادن يعني ...
ميترسد اگر اطمينان نداشته باشد
من رئيس هستم اگر سلطهجو باشد
مدل ايستادن چه چيزهايي را نشان ميدهد؟
وقتي فردي هنگام ايستان شانههايش را عقب ميدهد و كاملا صاف ميايستد نشان از سلطه گري اوست و در واقع نشان ميدهد او انساني با اعتماد به نفس، صادق و موفقي است. حتـي اگـر كـوتـاه قـد باشد، گرفتن يك ژست مطمئن و بيپروا فرد را پر ابهت نشان خواهد داد. چگونه زبان بدن را به زندگي روزمره خود بياوريد
مثلا اگر ميخواهيد ديگران شما را بهعنوان شخصيتي مهربان بشناسند، نبايد صبحها هنگام رفتن به سر كار مستقيم سر ميز خود برويد و از هرگونه ارتباط چشمي پرهيز كنيد، چون در اين صورت همكارانتان از شما عكس اين برداشت را خواهند داشت. بنابراين بايد روي سلام و احوالپرسي خود دقت بيشتري داشته باشيد. به همين طريق تمام روز خود را درنظر بگيريد. بايد به رفتارهاي خود هنگام ناهار توجه كنيد و اينكه بعد ازظهر و عصر خود را چگونه سپري ميكنيد. سعي كنيد از خودتان سوالهايي به اين روش بپرسيد: «آيا بايد لبخند بزنم؟آيا بايد با اطرافيان ارتباط چشمي برقرار كنم؟ يا....» درست است مفاهيم را همراه با زبان انتقال ميدهيد، اما تاثير زبان بدن شما به لحاظ احساسي است و بهطور عميقتري روي ناخودآگاه طرف مقابل تاثير ميگذارد. وقتي شما اصول و معناهاي زبان بدن را ياد بگيريد ميتوانيد به بهترين حالت، رفتارهاي خود را مديريت كنيد تا رفتارهايتان فراتر از گفتارتان منظور شما را نشان دهد و از طرف ديگر از زبان بدن ديگران نيز كاملا به سود خود استفاده كنيد و معناي نهفته در گفتار آنها را بفهميد.مثلا وقتي فردي هنگام صحبت كردن جلوي دهان خود را ميگيرد احتمالا در حال دروغ گفت است يا....بهطور كلي شما ميتوانيد از ميزان نزديك شدن طرف مقابل، حركت پاها، نوع حركت سر، نوع حركت دستها و... به خيلي از وجوه شخصيت طرف مقابل پي ببريد. چشمهايش با شما حرف ميزنند
افرادي هستند كه وقتي با آنها صحبت ميكنيد مدام به اطراف نگاه ميكنند و چشمانشان ميگردد، اين نشان ميدهد فرد يا عصبي است و دروغ ميگويد يا حواس او كاملا پرت است. بهطور كلي ميتوان گفت وقتي با كسي صحبت ميكنيد و او به شما نگاه نميكند اين ميتواند نشانه آسودگي فرد باشد يا سلطه پذيري او را نشان دهد. چپ چپ نگاه كردن ميتواند نشان دهد فرد نسبت به شما بدگمان است و حرفهاي شما، او را متقاعد نكردهاست. وقتي طرف مقابل شما هنگام صحبت كردن مدام به زمين نگاه ميكند يعني احتمالا يا خجالت ميكشد يا كلا شخصيت كمرو و محجوبي است. وقتي چشمهاي فردي دوردستها را نگاه ميكند معمولا نشانه اين است كه فرد در افكار خود غرق شدهاست و به حرفهاي شما گوش نميدهد. پاها نيز حرف ميزنند
وقتي فردي طوري نشسته كه يك پا را روي پـاي ديـگر انـداخته و يك پا را در هوا تكان ميدهد بهگونهاي ميخواهد اين پيام را به طرف مقابل بدهد كه من حوصلهام سـر رفته است. در واقع اين حـركات نـشـانـگر گـريز است اگرچه بدن فرد ساكن و بدون حركت باشد. اين حالت متداول بهطور يـكسان در مردان و زنان رايج است و ميتوان اين برداشت را از آن داشت كه من بـسـيار آسـوده خاطر هستم و بهخوبي به حرفهاي شما گوش ميدهم.
بسم الله الرحمن الرحیم بای ذنب قتلت 1 به کدامین گناه کشته شد . کاروانی که به عشق مولایش حسین علیه السلام دل سپرده بود و فقط برای زیارت بارگاه ملکوتی ائمه علیهم السلام رهسپار شده بود به چه گناهی باید به خاک وخون کشیده می شد ؟ آیا دموکراسی اهدایی لیبرال دموکراسی غرب به کشور عراق و سایر کشورها کشتار و قتل و غارت و جنایت نیست ؟ آیا مسئولیت این خونهای به ناحق ریخته شده به عهده آمریکای اشغالگر و گرگ صفت نیست ؟ آیا سازمانهای بین المللی به اصطلاح حقوق بشر کور و کر و گنگ هستند که هیچ عکس العملی انجام نمی دهند ؟ آیا نباید همه آنهایی که دل به غرب جنایتکار سپرده اند از این خواب غفلت بیرون بیایند و بفهمند که قبله آمال و آرزوهایشان به چه جنایتی در دنیا دست می زنند ؟ براستی جرم سردار شهید هدایت درویشوند فرمانده عاشق اهلبیت علیهم السلام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رودبار چه بود ؟ آیا زیارت ائمه طاهرین ع جرم است؟
ادامه مطلب ... باسمه تعالی مخاطب شناسی استاد: مهندس عنایت رضایی پور تهیه کننده: ا. غ جلسه اول 9/7/90 1- ضرورت شناخت مخاطب را توضیح دهید. - شناخت مخاطب باعث می شود که انتقال مفاهیم از فرستنده به گیرنده (مخاطب) آسانتر شود. - مخاطبان متنوع و متفاوتند، سلیقه های متفاوت، گرایش های مختلف، تفاوت های فردی، ذهنیتها و ظرفیت های ویژه، هر کدام فرستنده را ناگزیر می سازد تا در اولین گام به شناخت مخاطب دست یازد و با آگاهی از مخاطب، مطالب را آماده نماید. - مخاطب، رکن فراموش نشدنی و پایه استوار ارسال پیام است. بهبود و تحکیم این پایه در صورتی میسر است که فرستنده نسبت به توانایی، میزان دانایی، خصوصیات اخلاقی و عاطفی و خصلت های اجتماعی مخاطبان آگاهی داشته باشند. 2- فواید شناخت مخاطب را توضیح دهید. فواید بسیار بر شناخت مخاطب استوار است که برای دستیابی به نتایج درخشان مخاطب شناسی، باید ان را جدی گرفت که به برخی از فواید اشاره می شود : الف) ایجاد نگرش های مثبت و پویا در مخاطبان. ب) تقویت انگیزه تلاش و تحصیل در مخاطبان. ج) کاهش دغدغه، اضطراب، تردید و زدودن نگرانی های مخاطبان. د) برقراری ارتباط موثر بر مخاطبان. ه) انطباق پیام با نیازها و توانایی های فراگیران. 3- قلمرو های مخاطب شناسی را نام ببرید. - ویژگی های زیستن، ذهنی، عاطفی و روانی مخاطبان - وضعیت دینی و مذهبی مخاطبان. - مسایل و مشکلات اجتماعی مخاطبان. - فرهنگ، آداب و رسوم اجتماعی مخاطبان. - سطح معلومات و میزان فهم مخاطبان. - تفاوت های فردی مخاطبان. ادامه مطلب ... به نام خدا
موضوع : مخاطب شناسی در عرصه فرهنگ و هنر
تهیه کنندگان: لقمان پیش بهار ـ یاسین حسنی ـ علی احمدی پور ـ صائب کهنسال
دانشگاه امام حسین (ع)
جامعه شناسی مخاطب در حوزه فرهنگی و هنری فرهنگ و دستیابی به آن وسیلهای است که باید در اختیار عموم قرار گیرد. با وجود این، چگونه میتوان از چنین نظری دفاع کرد وقتی میبینیم فرهنگ وسیلهای ممتاز برای کسب حیثیت اجتماعی است؟ سیاست فرهنگی بهمثابه فضایی تعریف میشود که نهاد فرهنگی، آفرینش هنری و مخاطب را در بر میگیرد؛ چگونه این سه واقعیت، که هریک منطق خود را دارد، میتوانند با هم جمع شوند و تعامل بورزند؟ آن پویایی که از روابط میان تماشاگر، نهاد و بیان فرهنگی حاصل میشود کدام است؟ چگونه فضای رسمی نهادی حاضر است به فرد آزادی و خودمختاری بدهد؟ به این پرسشها در این کتاب پاسخ داده میشود، اما پاسخها با نشاندادن همة پویاییها و تناقضاتی که در مخاطب وجود دارد، جز به برخی از جنبههای شناخت آن نمیپردازد. تماشاگران، همانگونه که آنتیگون موشتوری به ما میگوید «ستون اصلی (یا سنگ بنایی) هستند که به اثر و به نهاد فرهنگی معنا میبخشند، معنایی که بدون آن، نه اثر میتواند وجود داشته باشد و نه نهاد فرهنگی». «آنتیگون موشتوری» در کتاب «جامعه شناسی مخاطب در حوزه فرهنگی و هنری» بر آن است که تحلیلی جامع از مخاطبان عرصه های فکری یا هنری ارایه دهد. موشتوری در دیباچه کتاب خود با بیان این نکته که افراد در حیطه ای عمومی زندگی می کنند که مولفه های پیچیده آن بر شکل گیری رفتارهای آن ها اثر می گذارند تحلیل این مولفه ها را لازم ارزیابی می کند. چرا که این تحلیل نه تنها ما را نسبت به رفتار افراد به عنوان مخاطب آگاه می کند، بلکه در مورد روابط موجود میان دولت و فرد، میان گروه های اجتماعی و میان فرهنگ و افراد نیز آگاهی می بخشد. او بر این باور است که توجه دقیق به مخاطب در حوزه فرهنگ و حوزه هنر می تواند عناصری را در حیات سیاسی کشور (روابط سه گانه موجود میان قدرت حاکم، جمعیت کشور و هنرمندان)، حیات گروه های اجتماعی و گروه های در تقابل با آن ها (تضاد میان فرهنگ نخبه گرا و فرهنگ توده، میان موضع اجتماعی متعلق به هر رده اجتماعی و میان نخبگان و عامه مردم) و حیات آفرینشگری و اداره اجتماعی آن به وسیله ساختارهای نهادین که شکل گیری مخاطب به آن ها سپرده شده است، به ارمغان آورد. او تاکید می کند که مخاطب فرهیخته کیفیت اثر هنری را مشروعیت می بخشد، در حالی که مخاطب عام، به نهاد مربوط مشروعیت می بخشد. به عبارت دیگر عامه مردم است و نه اهالی فرهنگ که برای اثر هنری و آفریننده اش شهرت و افتخار می آورند که این امر بی شک از نظر اقتصادی پیامدهای مهم به همراه دارد پس باید برای فرهنگ و دستیابی عموم به آن کوشید. موشتوری معتقد است که با قراردادن کنشگر اجتماعی در چشم اندازی پویا، تحلیل تربیت سلیقه در فضای عمومی می تواند محل آزمایشگاهی تجربی تلقی شود. این چشم انداز، در تعاملی حقیقی میان فرد کنشگر و شهر او مورد توجه قرار می گیرد. در روابط موجود میان این حیطه، جایی که منافع متناقض با هم وجود دارند و با هم می جنگند، جوهره اصلی تربیت سلیقه قرار می گیرد. در این فضای عمومی این که کنشگر با فاصله اجتماعی برداشت خاص خود را از زندگی و به طور مشخص تر از حوزه هنری و فرهنگی نشان دهد، الهام بخش روابط اجتماعی است. تربیت سلیقه مخاطب داده ای است مربوط به این روابط که شهر با کنشگران خود ورای حیطه خصوصی و یادگیری های خود برقرار کرده است. زیبایی شناسی رایج و پذیرفته شده الزاما آن چیزی نیست که محل های مشروعیت بخش ارایه می کنند، بلکه چیزی است که در مبادله های میان افراد یک گروه اجتماعی تولید می شود. آن چه عموماً مجاز و مورد قبول است ممکن است به مثابه شکل دیگری از مشروعیت بخشی و گاهی قوی تر از مشروعیت بخشی نهادی ظاهر شود. موشتوری عبارت «تربیت سلیقه» را ارجاع دهنده به حیطه خصوصی ارزیابی کرده و معتقد است که این «تربیت سلیقه» بعد عمومی موجود انسانی را از میان برمی دارد و این در حالی است که دخالت وی در فضای عمومی به او اجازه می دهد که از خلال ارزش مبادله به سوی فعالیت فرهنگی و هنری روی بیاورد و به استدلال دست پیدا کند. در رویکردی رادیکال، موشتوری با بیان این نکته که فعالیت های فرهنگی داده هایی از نوع هستی شناختی و سیاسی به دست می دهند چرا که بیان هنری به فرد اجازه می دهد خود را در فضای عمومی بسازد و در این راستا، روابطی میان خود و گروه اجتماعی اش برقرار کند. فرد از خلال این بیان زیباشناختی، خود را پیدا خواهد کرد و فردیت خود را در فضای اجتماعی فریاد خواهد کشید و به این ترتیب موجودیت خود را در جهان نشان خواهد داد. همچنین روابطی که فرد میان خود و شهر خود جایی که فعالیت هنری رابط این روابط قرار می گیرد و برای نشان دادن این روابط به کار می رود برقرار می کند، علاوه بر بعد هستی شناختی یاد شده سیاسی نیز هست. رهنمود او در این رابطه این است که در حیطه عمومی سهم مدیریت اجتماعی فعالیت های فرهنگی و هنری را از سهم تربیت سلیقه، جدا کنیم. چرا که در حیطه عمومی، اثر هنری از یک سو وسیله ای است برای ایجاد مبادله ها میان افراد و این که بتوانند با واقعیت فاصله اجتماعی بگیرند و از این واقعیت اجتماعی، قرائتی داشته باشند و از سوی دیگر وسیله ای است برای نزدیک کردن فرد به همین واقعیت. به این ترتیب فرهنگ هنری دارای کارکردی پویا خواهد بود. فرد کنشگر از خلال این فاصله میان شرایط ذهنی حیطه خصوصی و شرایط عینی حیطه عمومی، در شهر خود موضع می گیرد. حیطه عمومی بستر ایجاد قضاوت ها را آماده می کند و گفت وشنودهای اجتماعی را ممکن می سازد. در این صورت، مبادله حاصل شده چیزی است که امکان یافتن پیوندهای تعلقی میان فرهنگ و سیاست را فراهم می آورد. تاکیدی بی مانند بر تماشاگران و مخاطبان فرهنگی به عنوان معنابخشان اصلی به اثر و نهاد فرهنگی که بدون آن ها نه اثر می تواند وجود داشته باشد و نه نهاد فرهنگی را در کتاب «جامعه شناسی مخاطب در حوزه فرهنگی و هنری» نوشته «آنتیگون موشتوری» با ترجمه «حسین میرزایی» بخوانید.
منبع: http://anthropology.ir/node/5005
ارتباطات را می توان فرایند انتقال یامبادلة اطلاعات بین موجودات زنده دنیا تفسیر کرد که یکی از نیازهای اساسی و مهم وجود انسانهاست.
تجربه نشان داده است که انسانها زمانیکه از هرگونه ارتباط محروم می شوند ، بسرعت افسرده شده و به سرگشتگی و دیوانگی نزدیک تر می شوند. ما به محض اینکه کلمه ارتباطات را می شنویم ، بلافاصله، تلفن، رادیو، تلویزیون، و یا کتابها و نشریات در ذهنمان مجسم می شوند و همه وسایلی که ما در ارتباطات کلامی با آن سر وکار داریم. در ارتباطات کلامی ، مابا یک زبان که بتواند معانی و مفاهیم و منظورمان را انتقال دهد ، سروکار داریم. زبانی که باید بتواند با حاملها و اصطلاحات و...
ادامه مطلب ... آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|